مامان جونم
سلام منم ، معصومه
خيلی وقته بهم زنگ نزدی؟ خيلی وقته چشمم به تلفنه و گوشم به صداش که زنگ بزنی و بگی :" چرا یه زنگ بهم نمی زنی؟ داری تلافی می کنی نه؟ بابت همه بی معرفتیام داری تلافی می کنی؟
مامان ، تنهام. خيلی تنها. من بلد نیستم مامان باشم. بلد نیستم جاتو پرکنم.
خدایا کمکم کن تو توی این تنهاییام جای مامانم، تو رو صدا کنم. آخه دارم می شکنم. می ترسم توی شکستنم یه موقع یه کاری کنم که پشيمون بشم.
صدام کن ،مامان، صدام کن،معصومه ، منم ناز کنم یه کم دير جواب بدم. هه، چه خيالاتی ، ديگه کسی نیست که نازمو بخره .
راستی مامان. خونه نو مبارک. سنگ مزارتو گذاشتيم. خوشگل شدی مامان. حالا می تونی روی سنگت بشينی. آخه پاهات درد می کنه، نمي تونی زياد وایسی . خوب شدی راستی، اين منم که قلبم درد می کنه. اين منم که نمي تونم روی پاهام زياد وايستم ، اين منم که شکستم، وقتی تو ...
دلم برات تنگه مامان. دلم تنگه...
نظرات شما عزیزان:
|